در آستانه ی غزل حافظ ایستاده ام

در آستانه ی غزل حافظ ایستاده ام
آنجا که صبا پیام آور دل عاشق است
و آهوی مشکین رمیده از ختن
دل به بیابان داده ام
نه از غفلت که از جاذبه ی نگاهی که
آرام از یاد نمی رود.
و چه خوش گفت
خواجه ی شیراز
دل شوریده ی ما را به وطن باز رسان
گویی در هر بیت تمنایی ست
از جنس عرفان و اشتياق....
و من ساکن همان تمنای خاموشم...
دیدگاه ها (۰)

دم را غنیمت بدان؛ زیرا آینده رویاست و گذشتهسایه ای محوآنچه ح...

از شمس پرسیدندخوشبختی در چیست؟گفتدر رهایی ست....رهایی از خود...

گاهی فقط نشستن کافیست....نه برای رسیدن بلکه برای شنیدن صدای ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط