نگارا وقت آن آمد که یکدم ز آن من باشی

نگارا، وقت آن آمد که یکدم زِ آن من باشی

دلم بی‌تو به جان آمد، بیا، تا جان من باشی


دلم آنگاه خوش گردد که تو دلدار من باشی

مراجان آن زمان باشدکه‌تو جانان من باشی
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://t.me/monlightyy/AAAAADwlabGn5JpFx5ds8A
دیدگاه ها (۹)

ﻣﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﺯﻧﻢ ﺑﺮ ﻏﻢ، ﻏﻢ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﺪ ﺑﺮ ﻣﻦﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﺩ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ...

مهر عشقت خورده بر پیشانی ام ...تا ابد در دام تو زندانی ام .....

دوستان مهربانم سلامصبح زیباتون بخیرصبح ابتدای عشقانتهای غفل...

هرگز مپرس از راز منزین ره مشو دمساز منگر مهربان خواهی مراحیر...

صحنه,پارت یازدهم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط