روح ملکوتی حاج علی اکبر اعتمادی در روز پدر به فرزند شهیدش
روح ملکوتی حاج علی اکبر اعتمادی در روز پدر به فرزند شهیدش پیوست...👇قرار بود جمعی از خانواده شهدا از کل کشور، خدمت آیت الله خامنه ای برسیم. از شیراز هم من، پدر شهیدان فرزدقی، پدر شهیدان روزی طلب، پدر شهید غیبی و... در این کاروان بودیم. در مسیر، پدران شهدا به من گفتند تو که طبع شعر داری بهتر است، شعری اماده کنی...
ذهنم در گیر این موضوع شد و تا به تهران برسیم شعری سرودم.
ساعت موعود رسید. آیت الله خامنه ای با لباس بسیجی به جمع ما امده بودند. پدران یکی یکی جلو می رفتند. نوبت من که رسید اجازه خواستم شعرمدرا بخوانم.
خواندم. اقا گفتند احسنت... احسنت... شاعر کیست؟
شرم کردم. سر پایین انداختم. همراهان گفتند خودشان سرودند!
اقا گفتند از کجایید؟
اقا رحیم صفوی که می شناختند گفتند ایشان پدر شهید هاشم اعتمادی از شیراز هستند.
اقا گفتند احسنت... از دیار فارس و شیراز باشند، باید چنین طبع شعری داشته باشند
دست چپ را توی جیب پیراهن کردند و دو تا سکه بین انگشتشان بالا امد. کمی سرخ شدند. گفتند می خواستم یک سکه بدهم، دو تا امد.
هر دو را به من هدیه دادند... همراهان این جریان را سوژه کردند و به من لقب مرد دو سکه ای دادند....
ذهنم در گیر این موضوع شد و تا به تهران برسیم شعری سرودم.
ساعت موعود رسید. آیت الله خامنه ای با لباس بسیجی به جمع ما امده بودند. پدران یکی یکی جلو می رفتند. نوبت من که رسید اجازه خواستم شعرمدرا بخوانم.
خواندم. اقا گفتند احسنت... احسنت... شاعر کیست؟
شرم کردم. سر پایین انداختم. همراهان گفتند خودشان سرودند!
اقا گفتند از کجایید؟
اقا رحیم صفوی که می شناختند گفتند ایشان پدر شهید هاشم اعتمادی از شیراز هستند.
اقا گفتند احسنت... از دیار فارس و شیراز باشند، باید چنین طبع شعری داشته باشند
دست چپ را توی جیب پیراهن کردند و دو تا سکه بین انگشتشان بالا امد. کمی سرخ شدند. گفتند می خواستم یک سکه بدهم، دو تا امد.
هر دو را به من هدیه دادند... همراهان این جریان را سوژه کردند و به من لقب مرد دو سکه ای دادند....
۳.۱k
۲۶ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.