داستانامشب

#داستان_امشب..



مرد روستایی کنار ساحل قدم میزد. هراز چندگاهی خم میشد و چیزی را به دریا می انداخت.
نزدیکتر شدم؛ متوجه شدم ستاره های دریایی را که امواج به ساحل آورده است، دوباره به آب می اندازد.
متعجب پرسیدم: «عصر بخیر آقا، شما دارید چه کار میکنید؟»
مرد گفت: «این ستاره ها را دوباره به آب می اندازم الان آب آرام است، موج آنها را بیرون انداخته است، اگر چنین بمانند میمیرند!»
گفتم: «خوب در این ساحل هزاران ستاره وجود دارد، و هزاران ساحل در سراسر دنیا! کار شما اهمیت خاصی ندارد!»
مرد روستایی لبخند زده و در حالی که ستاره ای را به طرف دریا پرتاب میکرد پاسخ داد: «اما برای این یکی خیلی مهم است؛ نه؟»

کار ما هرچند کوچک، ممکن است کلید دری از بهشت باشد؛ خوبی ها را دست کم نگیریم...

حالتون خوب...
#شبتون_بخیر....
دیدگاه ها (۶)

فال روز متولدین فروردین:امروز به شما پیشنهاد می شود که آنچه ...

فال روز متولدین تیر:شما هنگامی که در رأس هرکاری قرار داشته ا...

#تست_روانشناسی_امروز...جوابهای خود را روی یک صفحه کاغذ بنویس...

این تصویر میکروسکپیه چی میتونه باشه؟؟جواب#امشب ان شاالله..

"همزن " و "آبمیوه گیری" ام را از هم جدا کردم .زن و شوهرند و ...

My angel (part 13)پشتت رو بهش کردی تا بیشتر از این متوجه خجا...

پارت ۷۹

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط