تنها

تنها
هنگامی که خاطره ات را می بوسم
درمی یابم دیری است که مرده ام
چرا که لبان خود را از پیشانی خاطره ی تو سردتر می یابم
از پیشانی خاطره ی تو
ای یار
ای شاخه ی جدامانده ی من...
.

#احمد_شاملو
دیدگاه ها (۳۵)

برای توبرای چشمهایتبرای منبرای درد هایمبرای مابرای اینهمه تن...

تنهایی تو را وا می داردتا اولین دری که باز شد،اولین آدمی که ...

از میان دو واژه ی انســان و انســـانیت اولی در میـــــــان ک...

فکرش را بکن چه آرام و آسودهدر آغوش خواب فرو رفته ایو من در ا...

یاد دارم از آن پسکه یار به من گفت ای تودر این کوچه می آیی چی...

همه ی این ها برای توستتا لبخندی بزنیو منآرام بگیرمساز دست ها...

در کوچه باد می آیداین ابتدای ویرانی استآن روز هم که دست‌های ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط