من فرق کرده ام
من فرق کرده ام
باید باشی و ببینی
اختلاف سر و دستم را
دعوای پیشانی مرا با مشت
باید باشی و ببینی
هر دکمه ای که می افتد
سوزنی به فکر پیراهنم فرو می رود
با این آتشی که به پا کرده ام
از میان من ای کاش ای کاش
رود خانه ای می گذشت
چون بادهای آخر پاییز خستهام
ای کاش دکمههای تو زندانیام کند
ترا در کوهستان به خاطر میآورم
به هنگام دربهدری باد
وقتی پلی را از جا میکند
در اتاقی کوچک به اندازۀ کف دست
و پرچمی که پاییز را دشوار کردهاست
#غلامرضا_بروسان
#deep_feeling
باید باشی و ببینی
اختلاف سر و دستم را
دعوای پیشانی مرا با مشت
باید باشی و ببینی
هر دکمه ای که می افتد
سوزنی به فکر پیراهنم فرو می رود
با این آتشی که به پا کرده ام
از میان من ای کاش ای کاش
رود خانه ای می گذشت
چون بادهای آخر پاییز خستهام
ای کاش دکمههای تو زندانیام کند
ترا در کوهستان به خاطر میآورم
به هنگام دربهدری باد
وقتی پلی را از جا میکند
در اتاقی کوچک به اندازۀ کف دست
و پرچمی که پاییز را دشوار کردهاست
#غلامرضا_بروسان
#deep_feeling
- ۵۳۷
- ۰۲ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط