پیشی مافیا پارت ۳
به اون دختره ی پشت سرتون بگین سفارشمو بیارن.(سرد)
لیا: چ چشم
چرا اینقدر بد صحبت میکرد؟؟
لیا: برو سفارش اون مرده رو بگیر
لیسا: براچی؟ مگه قراز نبود خودت بگیری؟
لینا: میگه تو بری بگیری
لیسا: باشه
از زبان یونگی:
تا به حال دختری به چشمم نیومده بود ولی این دختر منو محو خودش کرده...هه عشق در نگاه اول؟ کاملا مسخرس شاید این دختره چون خوشگله نظرمو جلب کرده.
لیسا: بفرمایید اینم سفارشتون.
یونگی: ممنون اسمتون رو میگین؟
لیسا: پارک لیسا و شما؟
یونگی: مین یونگی ام و میتونی شوگا صدام کنی.
لیسا: باشه اقای شوگا.
دختره رفت. این دختره مثل بقیه نیست که هی بیان و بهم بچسبن. از کافه رفتم بیرون و سوار لامبورگینی شدم و زنگ زدم به دستیارم.
یونگی: ببین برات یه عکس میفرستم و درموردش هرچی اطلاعات هست برام بیار.
جین: باشه پیدا کردم برات میفرستم. جین دوست صمیمی و دستیارمه.
(فلش بک به زمان کافه)
وقتی دختره رفت با گوشیم جوری که کسی نفهمه ازش عکس گرفتم.
(پایان فلش بک)
که...
۱۵ تا لایک
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.