بوسه کردم

بوســـــه کردم
برلب مستت دلم دیوانــه شد
ازغم چشمــــان مستت
خانه ام ویرانـــه شد
ای همــه دل خوشے ام
دربند گیســــوے توأم
من کجا از غصــه گویم
تادر آغـــــــوش توام،
دیدگاه ها (۱)

وقتی هوس آغوشت به جانم می افتدنفس هایم به شمارش و و تپش قلبم...

میچکد عشق از بند بند انگشتانموقتی ریتم ناموزون زندگی را با ت...

ﻣﻦ ﺯﻥ ﺑﻮﺩﻧﻢ ﺭﺍ ﺩﻭﺳــــﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺑﺎﺷﻢ ﺍﻣﺎ ﺩ...

هر چه قدر هم حرمتی بشکند و دلخور باشیم از هم یا تمام خاطره ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط