در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست

در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل
که با درد تو خواهد مرهمی
دیدگاه ها (۱)

جمعه سرد است ولی، یاد تو تنها کاریستکه به سرمای غروبش ضربان ...

نه دلی ماند و نه دینی ز پی غارت "عشق"آه از این فتنه که برخاس...

تنها یک آغوش میخواهم از تمام ..این هستی! ...هستی ؟؟؟

ای در دل من رفته چو خون در رَگ و پوستهرچ آن به سر آیدم زِ دس...

در طریق عشق‌بازی، امن و آسایش بلاستریش باد آن دل، که با درد ...

ولی بیشتر از جونم دوست داشتم و دارم ...یسری حرفا باید تو دل ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط