LivingHeart
LivingHeart
.
شخصیت ها : زارا،آکان،آئونو،آیومو
.
خلاصه سناریو: زارا دختری بود .. مادرش موقع تولد او از دنیا رفت. پدرش که وابسته به همسرش بود .
از نفرت او سیر نمیشد . او را مقصر مرگ همسرش میدانست . پس او را با نفرت بزرگ کرد ..
ولی این نفرت آخر خشم او بود.
.
آیومو : مطمئنم که حتی از منم خوش اخلاق تر میشه منتظر بمون .
آکان : ولی تاحالا کسی مثل تو که ندیدم. شاید.
آیومو : این حرف رو نزن میشنوه .
آکان : میشنوه مگه الان چقدر بزرگه.
آیومو : ببین ممکنه که برات مهم نباشه ولی وقتی بهش گفتم. شاید اون موقع نظرش تغییر کرد.
آکان : باشه .
آیومو : حالا بخوام بحث رو باز کنم اسمش رو چی بزاریم.
آکان : از پشت سر آیومو به درخت گیلاس کنارش نگاه میکنه .
آیومو : فهمیدم.
در همان لحظات *
وزیدن باد * ریختن شکوفه های گیلاس.
آیومو : زارا.
آکان : حالا که این رو گفتی یعنی چی ؟
آیومو : داری سر به سرم میزاری .
آکان : باور کن نمیدونم.
آیومو : شکوفه خودکشی¹
¹ در ژاپن به شکوفه های بهار که میریزن و آخر بهار
میشه گلی که میفته بهش میگن ؛ شکوفه خودکشی.
آکان : واقعا؛
آیومو : لبخند زدن * اره
آکان : یه حسی بهم میگه بزرگ که شد دقیقا شبیه این اسم میشه.
بچه ما خوشبخت ترین بچه دنیا میشه آیومو.
.
سه ماه بعد. روز زایمان.
.
آکان : امکان نداره.
.
شخصیت ها : زارا،آکان،آئونو،آیومو
.
خلاصه سناریو: زارا دختری بود .. مادرش موقع تولد او از دنیا رفت. پدرش که وابسته به همسرش بود .
از نفرت او سیر نمیشد . او را مقصر مرگ همسرش میدانست . پس او را با نفرت بزرگ کرد ..
ولی این نفرت آخر خشم او بود.
.
آیومو : مطمئنم که حتی از منم خوش اخلاق تر میشه منتظر بمون .
آکان : ولی تاحالا کسی مثل تو که ندیدم. شاید.
آیومو : این حرف رو نزن میشنوه .
آکان : میشنوه مگه الان چقدر بزرگه.
آیومو : ببین ممکنه که برات مهم نباشه ولی وقتی بهش گفتم. شاید اون موقع نظرش تغییر کرد.
آکان : باشه .
آیومو : حالا بخوام بحث رو باز کنم اسمش رو چی بزاریم.
آکان : از پشت سر آیومو به درخت گیلاس کنارش نگاه میکنه .
آیومو : فهمیدم.
در همان لحظات *
وزیدن باد * ریختن شکوفه های گیلاس.
آیومو : زارا.
آکان : حالا که این رو گفتی یعنی چی ؟
آیومو : داری سر به سرم میزاری .
آکان : باور کن نمیدونم.
آیومو : شکوفه خودکشی¹
¹ در ژاپن به شکوفه های بهار که میریزن و آخر بهار
میشه گلی که میفته بهش میگن ؛ شکوفه خودکشی.
آکان : واقعا؛
آیومو : لبخند زدن * اره
آکان : یه حسی بهم میگه بزرگ که شد دقیقا شبیه این اسم میشه.
بچه ما خوشبخت ترین بچه دنیا میشه آیومو.
.
سه ماه بعد. روز زایمان.
.
آکان : امکان نداره.
۳.۶k
۲۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.