نمی دانم چ گویم از برایت این دقیقه

نمـــی دانم چ گویم از برایت این دقیقه
که عمـق ماجــرا طـولانیِ ســردِ عمیـقه

از این دنیـا و در ظاهر همه مانند انسان
شکایت از قضاوت هایی از جنس سلیقه

سخن هایی به نــام دل ، به کــــام جسم عریان
دیگه شاید حدیث ِلیلی و مجنون ما هم از فریبِ

از آن گل های بی صاحب ، به دست کودکان کوی و میدان
نمی دانم اهـورا ، شهر ما با جان غریبه یا فقط دور از طبیبه

شعر از خودم (م.ی)


(به عکس نوشته ها و شعر های دیگرم هم در ویسگون سر بزنید...)




#عکس_نوشته #شعر #عاشقانه #دفتر_شعر #م_ی #هنر #تصویر #پس_زمینه #احساس
دیدگاه ها (۲۱)

حال و هوای این دل ، جنسش بهانه ی توست ... با ایـن همــه نشا...

بیا بخوابم امشب ، ک شب سـتاره اش نیس تمــــام شـعرهایم ب بر...

قدمی با شعر من همـــراه شو ... در سیاهی زمان مهتــــاب شو د...

تو ساختی با دیـگری ، من سوختم دیوانه وار... تو باختی دل را...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط