صبح امروزکسی گفت به من

صبح امروزکسی گفت به من:
تو چقدر تنهایی !
گفتمش در پاسخ :
تو چقدر حساسی ؛
تن من گر تنهاست،
دل من با دلهاست،
دوستانی دارم
بهتر از برگ درخت
که دعایم گویند و دعاشان گویم،
یادشان دردل من ،
قلبشان منزل من...!
صافی آب مرا یادتو انداخت،رفیق!
تو دلت سبز،
لبت سرخ،
چراغت روشن!
چرخ روزیت همیشه چرخان!
نفست داغ،
تنت گرم،
دعایت با من
دیدگاه ها (۲)

گاهی فقط از کل دنیا ...دلت یکی را می خواهد ...میدانی تا ابد ...

ﯾﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺩﻟﺖ ﺧﻮﺷﻪ ﯾﮑﯽ ﯾﻬﻮ ﻣﯿﺎﺩ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﯾﻬﻮ ﻣﯿﺸﻪ ﻋ...

دیگه بی فایدس

از عارفی پرسیدند زن چگونه موجودیست؟عارف کمی مکث کرد و گفت......

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط