داستان های کوتاه ترسناک🙊💜•.•
داستان های کوتاه ترسناک🙊💜•.•
---------------------------
گوی شیشه ای در جواب سوالم که پرسیدم:چطور از مرگ فرارکنم؟!
جواب داد:نه مرسی عسلم،سیر شدم.
خیلی گیج شده بودم!🙁🥀
تا این که وقتی همسرم بعد ازشام بهم کیک تعارف کرد چیزی تو ذهنم جرقه زد!!🕯✨
𖦹~~~~~~~~~~~~~~~~~~~𖦹
.『#modir🌙⃟💜』
بهترینـ چنلـ دخدرونهـ ͜••💁🏼♀️💕⇣
↳« @CUTE_GILIIW 🍔🌸
#عصڪی_بری_میگامت•😹🙌🏿•
---------------------------
گوی شیشه ای در جواب سوالم که پرسیدم:چطور از مرگ فرارکنم؟!
جواب داد:نه مرسی عسلم،سیر شدم.
خیلی گیج شده بودم!🙁🥀
تا این که وقتی همسرم بعد ازشام بهم کیک تعارف کرد چیزی تو ذهنم جرقه زد!!🕯✨
𖦹~~~~~~~~~~~~~~~~~~~𖦹
.『#modir🌙⃟💜』
بهترینـ چنلـ دخدرونهـ ͜••💁🏼♀️💕⇣
↳« @CUTE_GILIIW 🍔🌸
#عصڪی_بری_میگامت•😹🙌🏿•
۴.۵k
۱۲ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.