آن هنگام که در آن شب

آن هنگام که در آن شب
با من رقصیدی
اتفاقی غریب رخ داد.
احساس کردم
ستاره درخشانی
اتاق آسمانی‌اش را رها کرد
و به آغوش من پناه آورد.
دیدگاه ها (۰)

ی نور غریبه ، به اندازه ی تاریکی ترسناکه-کیم تهیونگ

تو اولین و اخرین الهه پرستیدنیِ منی اوژنی!توتلخ‌ترین‌شیرینِ‌...

پریزاد زیبا؛ ‌دست های تو حق من است , حقم را کف دستم بگذار.. ...

#مافیای_من #P2چانگبین:چی شده؟؟؟حالت خوبه؟؟؟بیا اینجا ببینمت«...

کیوت ولی خشن پارت ۸کوک تو ذهنش :وقتی خدمتکارم قهومو اورد نشس...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط