#همسر_نظامی

هر بار که این کوله رو پشت در میبینم یعنی بازم رفتنیه
بازم یه مأموریت دیگه، مأموریت هایی که تمومی نداره
رفتنش با خودش و اومدنش با خدا...
هر دفعه هم با کلی جملهء محبت آمیز میخواد نبودنش رو جبران کنه ولی خب... جبران شدنی نیست
مخصوصا وقتی بچه هم داشته باشی این دوریه سخت‌تر میشه
شبایی که کوله بارش رو میبنده و راهی میشه تا چند شب بعدش بچه ها تو تب میسوزن و پدرشون رو میخوان
امشبم با جملهء بازم حلالم کن خانمم راهی مأموریت شد
دلش رو نداشتم بدرقه اش کنم
بعد این همه سال زندگی مشترک هنوزم دل این‌که باهاش خداحافظی کنم رو ندارم
نمیدونم چی‌شد که خواستم حسم رو باهاتون به اشتراک بذارم
امشب عجیب قلبم نا آرومه، مثل تمامِ مأموریت هاش، مثل زمانی که دو ماه سوریه رفت ...
امشب دلم پیش بچه های شهداست، پدرانی که علی اکبری رفتند و علی اصغری برگشتند
بمیرم واسه دلِ تک تکشون💔
دیدگاه ها (۵)

به سرم‌ یاد تو افتاد و دلم‌ ریخت‌ بهم💔🙂#جان_فدا #جان_فدای_ای...

خوشبختی . . . 💌در میان خانہ ے شماست🏡بیهودہ آن را در باغ همسا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط