از تو میگویم



از تو می‌گویم‌
که زیباست ‌و موزون
از تو می‌گویم
که عطرآگین است و رنگین
از تو می‌گویم
که شعر است و شیرین
از تو می‌گویم
که #عاصی‌ست‌ و عشق‌آلود

از تو می‌گویم
که چونان صدای چلچله‌ست و
آوای خوشِ دریا
از تو می‌گویم
که #عشقی و #عشق است نامِ دیگرِ تو
از تو ‌می‌گویم
که گنگَ‌ند ‌کلمات پیش از حضورت
و بی معنی‌ند دقایقِ‌ پس از تو

از تو‌ می‌گویم
که فریاد،زندانیِ چشم‌های توست
لحظه‌ی دیدار
و سکوت اسیرِ لب‌های من
وقت گفتنِ دوستت دارم

حال از من بگو‌ دَمی
بگذار‌ نفس بگیرد ‌هوایِ خانه‌ی این دل
از من ‌بگو به خویش
بگذار بشکُفیم
چون شکوفه‌ای نشسته بر
شاخه‌ای بُریده!

#حامد_نیازی
دیدگاه ها (۱)

‌ای خدای دشت نیلوفر!باز گردان رهرو بی تاب را از جادهٔ رویا.....

‌صبحهجوم چشم های توست.وقتی ناگهان ؛در من شعری می شوی .به وسع...

سرمست و شاد رفت و خدا باد همرهشرحمی نکرد بر غم ما، بر خمار م...

سخن عشق جز اشارت نیست#عطار

ما مانده ‌ایم و دشواری وظیفه. ما مانده ‌ایم و راهی که مرد می...

شبی در موج زلفانت مرا هم رنگ دریا کنگل پژمرده ی دل را به لبخ...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط