تو که کوتاه و طلایی بکنی موها را

🌸 🍃 ┄🍃 🌸 🍃 ┄🍃 🌸 🍃
🍃 🌸 🍃 🌸
🎭 🌸 🍃 تو که کوتاه و طلایی بکنی موها را
منِ شاعر به چه تشبیه کنم یلدا را؟ 🌸 🍃 مثل یک کودک مبهوت که مجبور شود
تا به نقاشی اش آبی نکشد دریا را 🌸 🍃 حرف را می شود از حنجره بلعید و نگفت
وای اگر چشم بخواند غمِ نا پیدا را 🌸 🍃 عطر تو شعر بلندی است رها در همه سو
کاش یک باد به کشفت برساند ما را 🌸 🍃 تو همانی که شبی پر هیجان می آیی
تا فراری دهی از پنجره ها سرما را 🌸 🍃 فال می گیرم و می خوانی و من می خندم
بنشین چای بخور خسته نباشی یارا! 🌸 🍃 ┄🍃 🌸 🍃 ┄🍃 🌸 🍃
🍃 🌸 🍃 🌸
🎭
دیدگاه ها (۱)

🕊 🌿 🕊 🌿 🕊 🌿 🕊 کنار پنجره محو شقایق می شوم گاهیچه پنهان از شم...

💕 ✨ 💕 ✨ 💕 ✨ 💕 گفته بودی بی تو می میرم ولی این بار،نهگفته بود...

مجنون بدونِ غصه ی لیلا چه فایده؟« بهجت » بدونِ رنجِ « ثریا »...

و تمام شب را برای دخترهایی که در تنهایی از خودشان خجالت می‌ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط