اردیبهشت

اردیبهشت
تمام عشقش
به انتظار شکوفه نشستن است
و من تمام عشقم
بوییدن عطر بهار نارنج تنت
و دل عاشقم
در انتظار تماشای
رقص پروانه ها
هنگام طواف گیسوانت
اردیبهشت
بوی عطر حضورت را میدهد
هر چند فرسنگها فاصله باشد
کافیست
زیر این شکوفه ها قدم بزنی
خواهی دید
چگونه شکوفه های گیلاس
برای چیدن بوسه از سرخی لبانت
از هم پیشی میگیرند...!؟
و من از دورترین سالها،
برای چیدن تمشک از گوشه ی لبهایت
در پشت درخت می آیم
بانوی اردیبهشتیم
بگذار این شعر
با طعم لباهایت هم قافیه شود!!!
دیدگاه ها (۱)

لحظه های کنار هم بودنبه عمر اضافه میشن،باقی لحظه ها به سن......

چقـدر دوسـت دارم دستهـاے مردانـہ ات را ڪـه دستهای ڪوچڪم...

اردیبهشت...یعنی که یادم نرودکه یادت نرودچه نسبتی با بهار دار...

نمی شودکه در کوچه های "اردیبهشت"تنها قدم زدخودت را زود برسان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط