یه خونه که اندازه ی دستامونه

یه خونه که اندازه ی دستامونه

که گوشه کنارش پر از حرفامونه

یه خونه که حالا دیگه اونجا نیستی

تو دیگه لب پنجرش وای نمیستی




آی نسیــــــم آهــــــــــــــای نسیم

نگو که دیگه بهم نمیرسیم

همخونه ، غم خونمو گرفت ، هم شونه

غم شونمو گرفت ، غم اومد نشونه مو گرفت

♫♫♫

یه خونه که قد یه دنیا برامون

پر از خاطراته پر از ماجرامون

یه خونه که ما توش تولد که نیستی

دوباره بگیریم چه حیف شد که نیستی
دیدگاه ها (۲)

لبخند دروغــکی چرا…؟؟ خــــوب نیستـــــم . . . ...

نفس های سنگین... سیگارای سنگین... کام های سنگین...

میگن اونی که گریه می کنه یه درد دارهاما اونی که می خنده هزار...

ﺗﻮﺕ ﻓﺮﻧﮕﯽ ﺭﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ , ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﯾﻪ ﺷﺐ ﺗﻮﺕﻓﺮﻧﮕﯽ ﻫﺎﻣﻮ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط