پارت سی و چهارم
دراکو کل مدت داشت با دقت گوش میکرد
اما: خب ریگولوس دیگه فک کنم دیگه باید خداحافظی کنیمو تو بری سراغ پیداکردن همون گردنبند
ریگولوس:حق با تو هست من دیگه باید برم
اما:خداحافظ از دیدارت خوشوقتم
ریگولوس:همچنین
*و رفت
اما: الان وقت خوبی برای نقاشی نیست؟
*دراکو جواب نداد تو فکر بود و سرش پایین بود
اما: دراکو! با توعم!!
دراکو: چیه چی شده
اما: دارم میگم میخوای الان نقاشی یادت بدم؟
دراکو: اره الان وقت خوبیه
اما: خب بیا تو سالن عمومی تا من برم کاغذ و مداد بیارم
دراکو: باشه
رفتم تا وسیله ها رو بیارم که احساس کردم کسی از پشت نگاهم میکنه
برگشم که دراکو بود پشت سر من ایستاده بود کمی تعجب کردم
اما: دراکو اینجا چیکار میکنی؟
چیزی نگفت و رفت سمت سالن اصلی
امروز یکم رفتارش عجیب بود
وسایل رو برداشتم و سمت سال اسلیترین
رفتم و دیدم......
اما: خب ریگولوس دیگه فک کنم دیگه باید خداحافظی کنیمو تو بری سراغ پیداکردن همون گردنبند
ریگولوس:حق با تو هست من دیگه باید برم
اما:خداحافظ از دیدارت خوشوقتم
ریگولوس:همچنین
*و رفت
اما: الان وقت خوبی برای نقاشی نیست؟
*دراکو جواب نداد تو فکر بود و سرش پایین بود
اما: دراکو! با توعم!!
دراکو: چیه چی شده
اما: دارم میگم میخوای الان نقاشی یادت بدم؟
دراکو: اره الان وقت خوبیه
اما: خب بیا تو سالن عمومی تا من برم کاغذ و مداد بیارم
دراکو: باشه
رفتم تا وسیله ها رو بیارم که احساس کردم کسی از پشت نگاهم میکنه
برگشم که دراکو بود پشت سر من ایستاده بود کمی تعجب کردم
اما: دراکو اینجا چیکار میکنی؟
چیزی نگفت و رفت سمت سالن اصلی
امروز یکم رفتارش عجیب بود
وسایل رو برداشتم و سمت سال اسلیترین
رفتم و دیدم......
۴.۶k
۱۳ تیر ۱۴۰۳