خندهای تو دلم را می برد ای جان من

خـــندهای تو دلم را می برد ای جان من
برق چشمان سیاهت می برد ایمان من
.
دلبری های تو هر دم شهره ی آفاق است
عشوه های تو همیشه موجب عصیان من

چشم ناز چون غزالت برق مهتاب شب است
نابسامانم ، تو هستی علت سامان من

با نگاهت عالمی را میکنی مست وخراب
قصه ی عشقت شده افسانه ی دوران من
...
دیدگاه ها (۲۳)

به جز دلم، لبت از هر چه هست، تنگ‌تر است، بخند! خنده‌ات از دی...

سه شنبه ها همیشه، زودتر از جمعه ها، می رسد تا دلتنگی هایش را...

#حکم #این #بازی#شده #دل #را #به #شاهی #باختن#یا #اینکه #سربا...

ﺗﺎﺑﺴﺘـــــــــــــــﺎﻥ ،ﻓﺼــــــــــــــﻞ ﺑﺮگـــــــــــــــ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط