برای من این ساعتها
بــرایِ مـن این سـاعـتهـا ...
جــورِ خاصـی می گذرنـد ...
نمــیدانــی ...
هیچکـس نمـیدانــد ...
پشـت نبـودنهای تـــــو ...
زمان چه بیرحمانه نبضش می زند ...
هیچ چیـز آنقـدر تکانم نمی دهـد ...
که حالیام شـــــود ...
تـــــو هـــــرگز نبـوده ای ...
حتی اگــر هــزار بار تـکرار کنم ...
نبـــــود ...
باز یک نفـر در درونم لج میکنـد ...
و دلش میخواهـد که تـــــو بوده باشی ...
میفهمی ....!؟؟
یک نفـــــر دلش میخواهـد که تـــــو باشی ..
( حتی نوشتنش هم غمگیـن ترم میکنـد ...
تـــــو ... دیـــــگر ... نیستی)
جــورِ خاصـی می گذرنـد ...
نمــیدانــی ...
هیچکـس نمـیدانــد ...
پشـت نبـودنهای تـــــو ...
زمان چه بیرحمانه نبضش می زند ...
هیچ چیـز آنقـدر تکانم نمی دهـد ...
که حالیام شـــــود ...
تـــــو هـــــرگز نبـوده ای ...
حتی اگــر هــزار بار تـکرار کنم ...
نبـــــود ...
باز یک نفـر در درونم لج میکنـد ...
و دلش میخواهـد که تـــــو بوده باشی ...
میفهمی ....!؟؟
یک نفـــــر دلش میخواهـد که تـــــو باشی ..
( حتی نوشتنش هم غمگیـن ترم میکنـد ...
تـــــو ... دیـــــگر ... نیستی)
- ۲۸۶
- ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط