دستاش روی کمرت نشست و بدن دخترونه ات رو به بدن ورزیده و

.دستاش روی کمرت نشست و بدن دخترونه ات رو به بدن ورزیده و مردونه ی خودش فشرد و از لبهات کام گرفت، مکشون زد ..
با علاقه ی خاصی همراهیش میکردی و پاها و دستهات دور کمر و گردن عضله ایش قلاب شده بودن ..
آرزو داشتی هیچوقت این لذت و طعم شیرین پاش رو از زندگیت بیرون نزاره!
بعد مدت زمان طولانی، لبهاش رو با عشق روی لبهات فشرد و خودش رو عقب کشید. نفس نفس زنان خطاب بهت گفت :
- میدونی به چی اعتقاد دارم؟ به سرنوشتی که توش، تو مال من باشی و من مال تو!
⊱• ───────────────── •⊰ #سناریو 🧚🏻‍♀/ #وانشات 🔞/ #فیکشن ✒️/ #ایمجین 🍫/ #دوراهی 🌩/ #ویدیو 🎞/ #بازی 👾/ و...
کامل ترین آرشیو #دختر_پسری بنگتن💜💦

دنیای فانتزی هات با بایست رو رنگی کن🍓