*درخواستی p²*
ویو ا/ت
آنقدر گریه کرده بودم که خوابم برده بود بیدار شدم که دیدم جیمین دستش را گذاشته رو سرم و داره نوازش میکنه
ویو جیمین
بعد از چند ساعت به هوش اومدم که دیدم بیمارستانم دست یک نفر رو روی موهام حس کردم پا شدم و دیدم ا/ت بود
ا/ت:جی..جی..جیمین
جیمین:ا/ت تو...تو.. تو اینجایی؟
ا/ت:حیح هققق هقق جیمین هق بیدار شدی
جیمین:هی ا/تتت گریه نکن من حالم خوبه
ا/ت:ببخشید که باهات بدرفتاری کردم
جیمین:نه مشکلی نیست
ویو ا/ت
داشتم باهاش حرف میزدم که دکتر اومد
دکتر:حالتون خوبه آقای پارک جیمین
جیمین:بله من خوبم
دکتر:میتونید مرخص شید
جیمین:ممنونم
ا/ت:لباس جیمین رو بهش دادم و آروم گرفتمش و بردمش داخل ماشین
ا/ت:حالت خوبه؟
جیمین:آره خوبم من رو ببر خونه
ا/ت:نه حالت خوب نیست باید پیش من بمونی
جیمین:مت..متمعنی؟
ا/ت:اره
ویو جیمین
وقتی این رو بهم گفت خیلی خوشحال شدم ولی سعی کردم نشون ندم بعد از ۲۰ مین رسیدیم خونه ا/ت
ویو ا/ت
باورم نمیشه چجور بخشیدمش ولی بدبخت گناهش نداره تقصیر اون نبوده
ا/ت:اروممم بیا پایین
جیمین:باشه
ویو ا/ت
دستش رو گرفتم و آروم بردمش خونه و نشوندمش روی مبل
ویو جیمین
ا/ت دستم رو گرفت خیلی حس خوبی بود وارد خونش شدم و نشستم روی مبل
جیمین:ا/ت
*ببخشید کمه من آماده دارمش ولی نمیشه اون قدر طولانی فرستاد ویسگون نمزاره*
آنقدر گریه کرده بودم که خوابم برده بود بیدار شدم که دیدم جیمین دستش را گذاشته رو سرم و داره نوازش میکنه
ویو جیمین
بعد از چند ساعت به هوش اومدم که دیدم بیمارستانم دست یک نفر رو روی موهام حس کردم پا شدم و دیدم ا/ت بود
ا/ت:جی..جی..جیمین
جیمین:ا/ت تو...تو.. تو اینجایی؟
ا/ت:حیح هققق هقق جیمین هق بیدار شدی
جیمین:هی ا/تتت گریه نکن من حالم خوبه
ا/ت:ببخشید که باهات بدرفتاری کردم
جیمین:نه مشکلی نیست
ویو ا/ت
داشتم باهاش حرف میزدم که دکتر اومد
دکتر:حالتون خوبه آقای پارک جیمین
جیمین:بله من خوبم
دکتر:میتونید مرخص شید
جیمین:ممنونم
ا/ت:لباس جیمین رو بهش دادم و آروم گرفتمش و بردمش داخل ماشین
ا/ت:حالت خوبه؟
جیمین:آره خوبم من رو ببر خونه
ا/ت:نه حالت خوب نیست باید پیش من بمونی
جیمین:مت..متمعنی؟
ا/ت:اره
ویو جیمین
وقتی این رو بهم گفت خیلی خوشحال شدم ولی سعی کردم نشون ندم بعد از ۲۰ مین رسیدیم خونه ا/ت
ویو ا/ت
باورم نمیشه چجور بخشیدمش ولی بدبخت گناهش نداره تقصیر اون نبوده
ا/ت:اروممم بیا پایین
جیمین:باشه
ویو ا/ت
دستش رو گرفتم و آروم بردمش خونه و نشوندمش روی مبل
ویو جیمین
ا/ت دستم رو گرفت خیلی حس خوبی بود وارد خونش شدم و نشستم روی مبل
جیمین:ا/ت
*ببخشید کمه من آماده دارمش ولی نمیشه اون قدر طولانی فرستاد ویسگون نمزاره*
۳۱.۳k
۱۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.