دو سه پارتی از چویا
دو سه پارتی از چویا
درخواستی:
دو سال بود که با چویا تو رابطه بودی و امشب میخواست ببرتت بار...
چویا ماموریت بود و بهت گفته بود که ساعت ۸ شب میاد دنبالت ساعت پنج بود بلند شدی و رفتی حموم دوش گرفتی و لباست رو پوشیدی (اسلاید ۲) و موهات رو بستی و آرایش کردی(اسلاید ۳)ساعت ۷:۳۰ بود توی مبل نشستی توی گوشیت چرخیدی تا چویا برسه
پیامک از چویا: من جلوی در منتظرتم دارلینگ
با ذوق رفتی پایین ، چویا با دیدنت با نیشخند از موتور پیاده شد و روبه روت وایساد و از نک پات تا صورتت رو آنالیز کرد بعد دستش رو از روی گردنت تا لابه لایه موهات کشید و دست دیگش رو دور کمرت گزاشت و کشیدت جلو تر و آروم پیشونیت رو بوسید
چویا:خیلی خوشگل شدی پتروس کوچولو
ا/ت:همچینین پادشاه من
سوار موتور شد(اسلاید۴ و۵) و بعد دستت رو گرفت تا سوار موتور بشی
چویا: من رو سفت بگیر
برای اینکه حرصش رو در بیاری توجه نکردی ، خودش دستت رو گرفت و گزارش دور خودش ولی دستت رو برداشتی
ا/ت: نمیخوام
چویا:پس نمیخوای ها...
و بدون مکثت با بیشترین سرعت شروع به حرکت کرد که باعث شد تا ناخودآگاه بچسبی بهش و صورتت رو بین دو کتفش گذاشتی و دوتا دستان رو محکم دورش حلقه کردی
چویا:چی شد پس خانم لجباز
ا/ت:هر هر هر بامزه باید بین بد و بدتر انتخاب میکردم خب اگه تو رو بغل نکنم مجبورم آسفالت رو بغل کنم...
تمام راه داشتی به یه حرکتی فکر میکردی که این کار چویا رو تلافی کنی. ولی چیزی به نظرت نرسید
وقتی وارد بار شدید چویا به سمتت برگشت و با قیافه کج و کله غرغر کرد
چویا:بیا بریم یه جا دیگه من نمیخوام اینجا برم...اصلا چرا این نردبون همه جا هست...چرا سقط نمیشه...اه اه اه...
وسط غرغر کردنش کج شدی و از بغل دست چویا داخل با رو دید زدی و بله کسی نبود جز دازای و تو هم بالاخره فهمیدی برای حرس دادن چویا و تلافی چیکار کنی
حواسم به بقیه درخواستی ها هست:
توکیو ریونجرز یاندره
گوجو
و...
حجم درس هام زیاده
حتماً میزارم 🤍
درخواستی:
دو سال بود که با چویا تو رابطه بودی و امشب میخواست ببرتت بار...
چویا ماموریت بود و بهت گفته بود که ساعت ۸ شب میاد دنبالت ساعت پنج بود بلند شدی و رفتی حموم دوش گرفتی و لباست رو پوشیدی (اسلاید ۲) و موهات رو بستی و آرایش کردی(اسلاید ۳)ساعت ۷:۳۰ بود توی مبل نشستی توی گوشیت چرخیدی تا چویا برسه
پیامک از چویا: من جلوی در منتظرتم دارلینگ
با ذوق رفتی پایین ، چویا با دیدنت با نیشخند از موتور پیاده شد و روبه روت وایساد و از نک پات تا صورتت رو آنالیز کرد بعد دستش رو از روی گردنت تا لابه لایه موهات کشید و دست دیگش رو دور کمرت گزاشت و کشیدت جلو تر و آروم پیشونیت رو بوسید
چویا:خیلی خوشگل شدی پتروس کوچولو
ا/ت:همچینین پادشاه من
سوار موتور شد(اسلاید۴ و۵) و بعد دستت رو گرفت تا سوار موتور بشی
چویا: من رو سفت بگیر
برای اینکه حرصش رو در بیاری توجه نکردی ، خودش دستت رو گرفت و گزارش دور خودش ولی دستت رو برداشتی
ا/ت: نمیخوام
چویا:پس نمیخوای ها...
و بدون مکثت با بیشترین سرعت شروع به حرکت کرد که باعث شد تا ناخودآگاه بچسبی بهش و صورتت رو بین دو کتفش گذاشتی و دوتا دستان رو محکم دورش حلقه کردی
چویا:چی شد پس خانم لجباز
ا/ت:هر هر هر بامزه باید بین بد و بدتر انتخاب میکردم خب اگه تو رو بغل نکنم مجبورم آسفالت رو بغل کنم...
تمام راه داشتی به یه حرکتی فکر میکردی که این کار چویا رو تلافی کنی. ولی چیزی به نظرت نرسید
وقتی وارد بار شدید چویا به سمتت برگشت و با قیافه کج و کله غرغر کرد
چویا:بیا بریم یه جا دیگه من نمیخوام اینجا برم...اصلا چرا این نردبون همه جا هست...چرا سقط نمیشه...اه اه اه...
وسط غرغر کردنش کج شدی و از بغل دست چویا داخل با رو دید زدی و بله کسی نبود جز دازای و تو هم بالاخره فهمیدی برای حرس دادن چویا و تلافی چیکار کنی
حواسم به بقیه درخواستی ها هست:
توکیو ریونجرز یاندره
گوجو
و...
حجم درس هام زیاده
حتماً میزارم 🤍
۱۷۵
۱۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.