کاش می شد بنویسم که حلالم بکنید
کاش میشد بنویسم که حلالم بکنید
ننویسم رفقا فکر به حالم بکنید
همه رفتند و من از هجر تو هقهق کردم
به خدا حضرت ارباب ز غم دق کردم
کاش همراه تمام رفقا میرفتم
پا برهنه ز نجف، کربوبلا میرفتم
خستگی در وسط راه چه لذّت دارد
زائرت در نظر فاطمه عزّت دارد
عاشق آن است که اسپند در آتش باشد
هر بلایی رسد از یار دچارش باشد
در ازل با نفس عشق که بیدار شدیم
ما به بینالحرمین تو گرفتار شدیم...
ننویسم رفقا فکر به حالم بکنید
همه رفتند و من از هجر تو هقهق کردم
به خدا حضرت ارباب ز غم دق کردم
کاش همراه تمام رفقا میرفتم
پا برهنه ز نجف، کربوبلا میرفتم
خستگی در وسط راه چه لذّت دارد
زائرت در نظر فاطمه عزّت دارد
عاشق آن است که اسپند در آتش باشد
هر بلایی رسد از یار دچارش باشد
در ازل با نفس عشق که بیدار شدیم
ما به بینالحرمین تو گرفتار شدیم...
۳۲۳
۲۶ آبان ۱۳۹۵