فیک برادر (پارت ۶)

فیک برادر (پارت ۶)

کوک ویو

با صدای ا/ت سرمو چرخوندم

& ا/ت من رو ببخش من واقعا معذرت میخوام بعد تو فهمیدم که بدون تو دنیا ارزش نداره (بغض)

_ نمیتونم اینکار رو بکنم باتو روزی برام نبود که بدنم کبود نباشه جین (بغض)

+ من اصلا متوجهتون نمیشم چه اتفاقی افتاده جین؟ (جدی)

_ ت تو ای ای نجا چی چی ک کا ر می کنی (لکنت و بغض)

+ ا/ت من دیدم یکی داره میبرتت اومدم اینجا

_ جونگ کوک خواهش میکنم منو از دست این نجات بده (گریه با همراه بغض)

+ چی اها باشه

& ا/ت من برادرتم

_ برام مهم نیست تو دیگه به من هیچ ربطی نداری (بغض کم)

داشتم میرفتم سمت پله که

& بشین سرجات(عادی)

به حرف جین گوش ندادم ادامه دادم رفتم بالا که

& میگم بشین سرجات(عربده)

+ جین کارای من به تو هیچ ربطی نداره(داد)

& اون خواهر منه میفهمی؟(داد)

& ببریدش (رو به بادیگاردا)


من با هیچ بادیگاردی یا اسلحه ای نیومده بودم پس نتونستم ا/تو نجات بدم

+ تقاص کارتو پس میدی (عصبی عربده)




اطلاعات

ا/ت وقتی گریه میکرده دو دیقه لکنت می‌گرفته




حمایت؟😢

#iranians_love_jk