عاشقانه

#عاشقانه
گمان میکنم
سالها بعد
در زمستانی سرد
کنار شومینه نشسته ایم
و طبق عادت همیشگی ام
موهایت را نوازش میکنم
و با لمس دانه دانه از موهایت
یک موسیقی بی کلام فوق العاده میساختم
شاید اگر ....
حتم دارم البوم
عکس های جوانی مان را مرور میکردیم
و یادشان را بخیر میگفتیم
و از دانه دانه عکس
داستانی شنیدنی برایم میگفتی
و من همچنان به زیباییت زل میزدم
شاید اگر ....
شاید اگر سهم من میشدی
تمامی خاطره هایمان به
یک رمان خواندنی تبدیل میشد
و تمام عشاق شهر
برای خواندنش بیداری میکشیدند
شاید اگر .....
حالا شعر هایم را شاید
در مجله ای ، صفحه ای اینترنتی و یا دکلمه ای
میشنوی
و شاید روزی بدانی چقدر
دیوانه وار دوستت داشتم
دیدگاه ها (۱۵)

#تهرانتهران‌ چقدر حسود بود جانم ! تمام قدم زدن های ما در خی...

#تهرانمیان این همه شهرمن "دربند" تو ام !با حسرت یک دل سیر "آ...

#دلنوشتهمیدونم دوسم داره ومیدونه دوسش دارماینم میدونیم که نم...

#عاشقانهاون سال پاییز نخواست که ساعتِ مچی شو یه ساعت به عقب ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط