بوسه ای تقدیم لب کردی و من شیدا شدم

بوسه ای تقدیم لب کردی و من شیدا شدم 
من سکوتی بی هدف بودم ولی غوغا شدم 

دست تقدیر غزل با دل هم آوایی نمود 
تا که از شیرینی لب بوسه ات معنا شدم 

من پر از شعرم که شورت در درون انداختی 
با نگاه مست تو همسو و هم آوا شدم 

سر بر آن بالین مهرت می گذارم ؛ خوب من! 
تا ببینی من چگونه؟ مست و بی پروا شدم

در پریدن های عشق از بلبل شیدا بپرس 
تا بگويد از چه رویی؟ با تو من تنها شدم 

من که خود در بام تو مست و غزلخوانم هنوز 
در پس شعر و غزل، آواره ی رویا شدم 

#حمید_حسینی
#خاص #جذاب #نوشته_عاشقانه
دیدگاه ها (۱)

اگر به خانه ی من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچ...

سر سودای تو دارم ...غم سر نیست مرا ..."امیرخسرو دهلوی" #خاص ...

خوش به حال من و دریا و غروب و خورشید.. و چه بی ذوق جهانی ...

ما ز دوست غیر از دوست، مقصدی نمی‌خواهیمحور و جنت ای زاهد! بر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط