غرض رنجیدن ما بود از دنیا که حاصل شد

غرض رنجیدن ما بود - از دنیا - که حاصل شد
مکن ای زندگی عمر مرا دیگر تباه اینجا

برای چرخش این آسیاب کهنه دل سنگ
به خون خویش می‌غلتند خلقی بی‌گناه اینجا

نشان خانه خود را در این صحرای سردرگم 
بپرس از کاروان هایی که گم کردند راه اینجا

اگر شادی سراغ از من بگیرد جای حیرت نیست
نشان می‌جوید از من تا نیاید اشتباه اینجا

تو زیبایی و زیبایی در اینجا کم گناهی نیست
هزاران سنگ خواهد خورد در مرداب ماه اینجا

فاضل نظری
دیدگاه ها (۱)

علی کشاورز:ما تهِ تمامِ دوست داشتن ها را رفته اییماینقدر نگو...

شب قضیه اش فرق می کندشب ها زیر سقف خانه های شهرنه اثری از تظ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط