کپشن رو بخون
کپشن رو بخون
𝗬𝘂𝗻𝗮_𝗻𝗲𝘄𝘀 New News^^
👤: عکاسی کاور با ما چطور بود؟ چون مدتها بود جلوی دوربین نایستاده بودی، اولش یهکم دستپاچه بودی.
🐨: راستش قبلاً خیلی تلاش میکردم خوشعکس باشم. جلوی آینه کلی ژست و حالت تمرین میکردم. الان دیگه عکس گرفتن برام سنگینتر شده. با خودم میپرسم چقدر باید رها باشم؟ چه حالی باید نشون بدم؟ ولی چون همیشه از مجلات BAZAAR خوشم میومده، تیم بوتگا ونِتا خیلی خوب بودن و عکاس، موک جونگووک هم آدم خفنیه، تونستم راحت باشم. روی کاور بودن و نماینده یه برند بودن کار آسونی نیست، اما وقتی انجامش دادم، حس غرور داشتم. تجربه باحالی بود.
👤: من الان اوایل جولای، از سئول دارم این سؤالا رو مینویسم. هوا خیلی گرمه. کنجکاوم بدونم وقتی جواب میدی چه وضعی داری. کجایی؟ چه ساعتیه؟ روزت چطوری گذشته؟
🐨: رو تراس یه خونه تو لسآنجلس نشستم. تازه تو استودیو ایده اولین ترک آلبوم رو زدم. انقدر انرژی گذاشتم که پاهام هنوز میلرزه. اینجا ساعت هفت شبه، هوا هم خیلی خوبه و خشکه. روزم؟ هم هیجانانگیز بود هم خستهکننده، چون بعد از یه سال و نیم دوباره شروع کردم به ساختن موسیقی.
👤: دو سال پیش گفته بودی: "نزدیک سیسالگی بیشتر از بیستسالگی خودمو دوست دارم. دارم میرم سربازی و بعد از اون آدم دیگهای میشم. امیدوارم آدم بهتر و عاقلتری بشم." حالا که نگاه میکنی، به اون چیزی که میخواستی رسیدی؟
🐨: حس میکنم تو این سالا یه چیزی رو از دست دادم، دقیق نمیدونم چی. شاید چون سال قبل موقع ساخت آلبوم Right Place, Wrong Person خیلی درگیر و سرگردون بودم. نمیدونم عاقلتر یا بهتر شدم یا نه، ولی مطمئنم پختهتر شدم. این خوبه یا نه؟ هنوز نمیدونم.
👤: الان بیشتر خودتو دوست داری یا نه؟
🐨: هنوزم بین دوست داشتن و بدم اومدن از خودم هی بالا و پایین میرم. تغییر خاصی نکرده.👤: بین RM و کیم نامجون، چطور تعادل برقرار میکنی؟
🐨: یه دوستم میگفت کسایی که "نقاب" یا "دو نقشگی" رو تا آخر خوب حفظ میکنن خیلی جذابن. منم همین فکرو میکنم. مثل اینه که روز پلیس باشی، شب دزد. این برام دلگرمکننده بود. قبلاً خیلی دنبال تعادل بودم، الان نه. الان دو طرف وجودمو تا ته میبرم. هیچکدوم برام مهمتر نیست. هر دو رو با هم پیش میبرم. اونوقت تعادل خودش پیش میاد. یه طرف خسته بشم، اون یکی منو دوباره زنده میکنه
𓂃𓈒𓂃𓈒𓂃𓈒𓂃𓈒𓂃𓈒𓂃𓈒𓂃𓈒
𐙚 Yuna_news 𐙚
𝗬𝘂𝗻𝗮_𝗻𝗲𝘄𝘀 New News^^
👤: عکاسی کاور با ما چطور بود؟ چون مدتها بود جلوی دوربین نایستاده بودی، اولش یهکم دستپاچه بودی.
🐨: راستش قبلاً خیلی تلاش میکردم خوشعکس باشم. جلوی آینه کلی ژست و حالت تمرین میکردم. الان دیگه عکس گرفتن برام سنگینتر شده. با خودم میپرسم چقدر باید رها باشم؟ چه حالی باید نشون بدم؟ ولی چون همیشه از مجلات BAZAAR خوشم میومده، تیم بوتگا ونِتا خیلی خوب بودن و عکاس، موک جونگووک هم آدم خفنیه، تونستم راحت باشم. روی کاور بودن و نماینده یه برند بودن کار آسونی نیست، اما وقتی انجامش دادم، حس غرور داشتم. تجربه باحالی بود.
👤: من الان اوایل جولای، از سئول دارم این سؤالا رو مینویسم. هوا خیلی گرمه. کنجکاوم بدونم وقتی جواب میدی چه وضعی داری. کجایی؟ چه ساعتیه؟ روزت چطوری گذشته؟
🐨: رو تراس یه خونه تو لسآنجلس نشستم. تازه تو استودیو ایده اولین ترک آلبوم رو زدم. انقدر انرژی گذاشتم که پاهام هنوز میلرزه. اینجا ساعت هفت شبه، هوا هم خیلی خوبه و خشکه. روزم؟ هم هیجانانگیز بود هم خستهکننده، چون بعد از یه سال و نیم دوباره شروع کردم به ساختن موسیقی.
👤: دو سال پیش گفته بودی: "نزدیک سیسالگی بیشتر از بیستسالگی خودمو دوست دارم. دارم میرم سربازی و بعد از اون آدم دیگهای میشم. امیدوارم آدم بهتر و عاقلتری بشم." حالا که نگاه میکنی، به اون چیزی که میخواستی رسیدی؟
🐨: حس میکنم تو این سالا یه چیزی رو از دست دادم، دقیق نمیدونم چی. شاید چون سال قبل موقع ساخت آلبوم Right Place, Wrong Person خیلی درگیر و سرگردون بودم. نمیدونم عاقلتر یا بهتر شدم یا نه، ولی مطمئنم پختهتر شدم. این خوبه یا نه؟ هنوز نمیدونم.
👤: الان بیشتر خودتو دوست داری یا نه؟
🐨: هنوزم بین دوست داشتن و بدم اومدن از خودم هی بالا و پایین میرم. تغییر خاصی نکرده.👤: بین RM و کیم نامجون، چطور تعادل برقرار میکنی؟
🐨: یه دوستم میگفت کسایی که "نقاب" یا "دو نقشگی" رو تا آخر خوب حفظ میکنن خیلی جذابن. منم همین فکرو میکنم. مثل اینه که روز پلیس باشی، شب دزد. این برام دلگرمکننده بود. قبلاً خیلی دنبال تعادل بودم، الان نه. الان دو طرف وجودمو تا ته میبرم. هیچکدوم برام مهمتر نیست. هر دو رو با هم پیش میبرم. اونوقت تعادل خودش پیش میاد. یه طرف خسته بشم، اون یکی منو دوباره زنده میکنه
𓂃𓈒𓂃𓈒𓂃𓈒𓂃𓈒𓂃𓈒𓂃𓈒𓂃𓈒
𐙚 Yuna_news 𐙚
- ۱.۶k
- ۰۵ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط