اسم فیک:Ilove you
اسم فیک:Ilove you
pt15
《با یه تفنگ شلیک کرد》
ویو کوک
میدونستم امروز تهیونگ تو سالن نمیمونه بیرون سالن منتظر بودم تا بره و دنبالش برم دیدم ا/ت هم دوسش داره تنها راه این بود ک تهیونگ رو بکشم رفتم نزدیک ماشینشون و دیدم دارن همو بوس میکنن واقعا قلبم شکست و رفتم زدم به شیشه پنجره رو داد پایین و شلیک کردم اما......چ..ی؟چی..ش.د؟ا.../..ت؟وقتی شلیک کردم ا/ت دستش رو جلوی تهیونگ گرفت و تیر خورد تو دست ا/ت
ویو ته
واقعا صحنه ی عجیبی بود جئون اومد و شلیک کرد و...و ا/ت ن..ج..ا..تم..دا.د د..س..تش تیر خورده بود
ا/ت:《جیغ》
کوک:ا../ت خوبی تو..ق..را..ر نبود ک...
ا/ت:خفه شوووووو《با جیغ 》
ته:《با چشمای گرد》ا/ت حالت خوبه ؟ باید همین الان بریم بیمارستان
کوک :من هنوز کارم با تو تموم نشده تو باید بمیری و ا/ت برای من بشه
ته:الان تو این موقعیت فقط همین به ذهنت میرسه؟
ا/ت:کوک برات متاسفم و من دیگه یزره هم دوستت ندارم
کوک:؟؟؟ا../..ت ت..و م..گه م..نو دوست نداشتی مگه به زور نمیخواستی ازدواج کنی؟
ا/ت:نعععع من نه تو رو دوست دارم نه اخلاقت رو نه عشقتووووو [بچه ا/ت چون خونریزی داشت و عصبانی بود این حرف هارو بلند و با جیغ زد]
ته:ا/ت خونریزی ت داره بیشتر میشه باید راه بیوفتیم
ا/ت:هوففف《از درد》برو برو برو
《ماشین را افتاد》
کوک:نعععععع ا/تتتت من عاشقتمممم
《نمیدونم دیدید یا نع ولی تو فیلما پسرایی ک شکست عشقی میخورن با داد و از ته گلوشون این حرفارو میزنن》
بیمارستان:
ته:ا/ت یه زره صبر کن الان میریم تو اتاق پیش دکترا
ا/ت:ته میشه کوک رو تحویل ندی و اسمی ازش نبری
ته:《تعجب》
ا/ت:لطفا
ته:باشه
____________________________________
پارت بعد رو تا شب میزارم
pt15
《با یه تفنگ شلیک کرد》
ویو کوک
میدونستم امروز تهیونگ تو سالن نمیمونه بیرون سالن منتظر بودم تا بره و دنبالش برم دیدم ا/ت هم دوسش داره تنها راه این بود ک تهیونگ رو بکشم رفتم نزدیک ماشینشون و دیدم دارن همو بوس میکنن واقعا قلبم شکست و رفتم زدم به شیشه پنجره رو داد پایین و شلیک کردم اما......چ..ی؟چی..ش.د؟ا.../..ت؟وقتی شلیک کردم ا/ت دستش رو جلوی تهیونگ گرفت و تیر خورد تو دست ا/ت
ویو ته
واقعا صحنه ی عجیبی بود جئون اومد و شلیک کرد و...و ا/ت ن..ج..ا..تم..دا.د د..س..تش تیر خورده بود
ا/ت:《جیغ》
کوک:ا../ت خوبی تو..ق..را..ر نبود ک...
ا/ت:خفه شوووووو《با جیغ 》
ته:《با چشمای گرد》ا/ت حالت خوبه ؟ باید همین الان بریم بیمارستان
کوک :من هنوز کارم با تو تموم نشده تو باید بمیری و ا/ت برای من بشه
ته:الان تو این موقعیت فقط همین به ذهنت میرسه؟
ا/ت:کوک برات متاسفم و من دیگه یزره هم دوستت ندارم
کوک:؟؟؟ا../..ت ت..و م..گه م..نو دوست نداشتی مگه به زور نمیخواستی ازدواج کنی؟
ا/ت:نعععع من نه تو رو دوست دارم نه اخلاقت رو نه عشقتووووو [بچه ا/ت چون خونریزی داشت و عصبانی بود این حرف هارو بلند و با جیغ زد]
ته:ا/ت خونریزی ت داره بیشتر میشه باید راه بیوفتیم
ا/ت:هوففف《از درد》برو برو برو
《ماشین را افتاد》
کوک:نعععععع ا/تتتت من عاشقتمممم
《نمیدونم دیدید یا نع ولی تو فیلما پسرایی ک شکست عشقی میخورن با داد و از ته گلوشون این حرفارو میزنن》
بیمارستان:
ته:ا/ت یه زره صبر کن الان میریم تو اتاق پیش دکترا
ا/ت:ته میشه کوک رو تحویل ندی و اسمی ازش نبری
ته:《تعجب》
ا/ت:لطفا
ته:باشه
____________________________________
پارت بعد رو تا شب میزارم
۲۶.۷k
۱۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.