گم شده ام

گم شده ام
ته دنیا؛
آنجا که اسمش هیج جا نیست
جایی‌ که لبخند زندگی‌ به درهای بسته خورده
و هیچ پنجره‌ای رو به دنیای بزرگتری باز نمی شود
اینجا زمین فقط شور در سینه ‌ات می‌‌کارد و
آسمانش هر چه بادا باد است
اینجا نفس که می‌‌کشی‌
دیوارها خودشان را جلو می‌‌اندازند
تا به جان دقیقه‌ها و ساعت‌ها بیفتی
بشمار روزهای رفته‌ام را...
دیدگاه ها (۵)

رابطه ها یک بار اسماً تمام می‌شوند یک بار رسماً. یعنی آدم گا...

ﻣﻼﮎ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺑﻪ ﺭﻧﮓ ﻭ قد ﻧﯿﺴﺖﻣﻌﯿﺎﺭ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺻﺪﺍﻗﺘﯽﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖﺩر ﺻ...

دستهایت را کهگم کردمبه دیوارهاآگهی زدم از یابنده تقاضا می کن...

چه کسی داد به چشمان تو سوگند مراکه چنین کرده به سوگند تو پا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط