خدا نوشته مرا پاسبانشان باشم

خدا نوشته مرا پاسبانشان باشم
مدافع حرم عمه جانشان باشم

خدا نوشته که بعد از هزار و اندی سال
شعاعی از قمر خاندانشان باشم

نبرده رنج چه گنجی به من عطا گشته
همین که کلب در آستانشان باشم

خدای، روزی من را چنین مقدر کرد
که ریزه خوار شب و روز خانشان باشم

میان باغ مرا میل غنچه گشتن نیست
خوشم که خار گل بوستانشان باشم

ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادند
غلام همت پیر و جوانشان باشم

پناه عالمیان را به من نیازی نیست
به شام آمده ام در امانشان باشم

به شام آمده ام کفتر حرم گردم
همیشه گوشه ای از آسمانشان باشم

و هست آرزویم لحظه شهادت را
کنار مادر قامت کمانشان باشم

و بعد پیکر من را سوی نجف ببرند
که زائر پدر مهربانشان باشم
دیدگاه ها (۴)

ما همه سر باز توائیم خامنه ای گوش بفرمان توائیم خامنه ای

.

ای مادر بی مزار علی رو تنها نذارشهادت مظلومانه ام الائمه حضر...

آقای عارف از میوه خارجی تا اجناس و رای های چینی با سند و مدر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط