می توان عاشق بود

می توان عاشق بود
به همین آسانی..
من خودم
چندسالی ست که عاشق هستم
عاشق برگ درخت
عاشق بوی طربناک چمن
عاشق رقص شقایق درباد
عاشق گندم شاد!
آری
میتوان عاشق بود
مردم شهر ولی میگویند
عشق یعنی رخ زیبای نگار!
عشق یعنی خلوتی با یک یار!
یابقول خواجه، عشق یعنی لحظه ی بوس و کنار!
من نمیدانم چیست
اینکه این مردم گویند..
من نه یاری نه نگاری نه کناری دارم...
عشق را اما من،
باتمام دل خود میفهمم!
دیدگاه ها (۳)

قبــ ـل از قضاوت "من" چشمهایــ ـت را ببند و عمـــ ـیق نفس بک...

ی نفر هست که چهرش جلوی چشمامه.........ی نفر هست که نزدیکه به...

شده دلت تنگ بشه واسه ی بیمعرفت کسیکه راحت دلتو بشکنه ولی تو ...

نفرین به گل شقایق ،که هر بی سرپایی رو کرد عاشق ،وعشق رو کرد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط