این رقص موج زلف خروشندهء تو نیست

این رقص موج زلف خروشندهء‌ تو نیست
این سیب سرخ ساختگی، خندهء تو نیست
ای حُسنت از تکلّف آرایه بی نیاز
اغراق صنعتی است که زیبندهء تو نیست
در فکر دلبری ز من بی‌نوا مباش
صیدی چنین حقیر، برازندهء‌ تو نیست
شب‌های مه گرفته‌ مرداب بخت من
ای ماه! جای رقص درخشنده‌ء تو نیست
گمراهی مرا به حساب تو می‌ نهند
این کسر شأن چشم فریبندهء تو نیست
ای عمر! چیستی که به هرحال عاقبت
جز حسرت گذشته در آینده‌ء تو نیست
#فاضل نظری
دیدگاه ها (۱)

نخ به پای بابادک های کم طاقت مبندزندگی را هر چه آسانتر بگیری...

مرگ در قاموس ما از بی‌وفایی بهتر استدر قفس با دوست مردن از ر...

هم در به دری دارد و هم خانه خرابیعشق است و مزینّ به هنرهای ز...

دردم ز تو حاصل است و درمان همه توجـانا چـه طـبیـبی کـه به در...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط