پسره میمیره، میره بهشت.
پسره میمیره، میره بهشت.
میبینه اونطرفش کوهه و اوطرفش دریا.
پسرک نزدیک دریا میشه
میبینه که ماه اول آب دریا کم شده
سال اول آب دریا بازم کم شده
سال پنجم اب دریا بازم کمتر شده
سال بیستم میبینه یک
رودیه داره رد میشه
از خدا میپرسه من که تو بهشتم،
چرا اینجور شده
خدا میگه: ماه اول
رفیقات تو رو فراموش کردن
سال اول فامیلات تو
رو فراموش کردن
سال پنجم خواهر
برادرات تو رو فراموش کردن
سال بیستم اون رود که
داره رد میشه هنوز اشکهای مادرته.
─┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅─
میبینه اونطرفش کوهه و اوطرفش دریا.
پسرک نزدیک دریا میشه
میبینه که ماه اول آب دریا کم شده
سال اول آب دریا بازم کم شده
سال پنجم اب دریا بازم کمتر شده
سال بیستم میبینه یک
رودیه داره رد میشه
از خدا میپرسه من که تو بهشتم،
چرا اینجور شده
خدا میگه: ماه اول
رفیقات تو رو فراموش کردن
سال اول فامیلات تو
رو فراموش کردن
سال پنجم خواهر
برادرات تو رو فراموش کردن
سال بیستم اون رود که
داره رد میشه هنوز اشکهای مادرته.
─┅─═ঊঈ💓ঊঈ═─┅─
۱۹.۱k
۲۵ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.