شخصی یک حلب شیر را که موش در آن افتاده بود به شخصی داد ...

شخصی یک حلب شیر را که موش در آن افتاده بود به شخصی داد و گفت : برای مرحوم پدرم نماز قضا بخوان!

و بعد از مدتی برای حلالیت طلبی نزد او رفت و اعتراف کرد که آن حلب شیر ، نجس بوده است و طرف با تعجب گفت: عجب! پس بگو چرا هر وقت وضو می گرفتم که برای مرحوم پدرت نماز بخوانم، بی اختیار باطل می شد!!
😂 😂 😂
دیدگاه ها (۴)

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط