نشسته تو اتاق،زل زده به صفحه گوشیش..قفل شده رو عکسای مخاط
نشسته تو اتاق،زل زده به صفحه گوشیش..قفل شده رو عکسای مخاطبش..
حال و روز خیلیامونه..چجوری میشه نجات پیدا کرد از این حال و هوا؟
چجوری میشه که دیگه به عکسای مخاطبش نگاه نکنه؟
زمونه یجوری شده که حتی اگه بخوای یکیو از دم فراموش کنی،حتی اگه همه ی خاطره هاشو از جلوی چشمات برداری،همه ی موجودات دست به دست هم میدن تا بیارنش جلوی چشمات..همه ی آدما رو اون می بینی..حتی همه ی مغازه ها میشن به اسم اون..کاش یه آپشن وجود داشت که بشه حداقل واس ۱ ساعت بعضیا رو فراموش کرد..حداقل ۱ ساعت به چشای لعنتیِ بعضیا فکر نکرد..به اینکه خدا چقد وقت گذاشته تا بعضیا رو خلق کنه و ما رو عاشقِ اونا کنه..عاشق که چه عرض کنم..مجنون،دیوونه،روانی..شهر پر شده از این دیوونه ها که به یادِ مخاطبشون،کل شهرو پیاده قدم می زنن..اما این مختص پسراست..پس دخترا چی؟اونایی که نمیتونن نصفه شب از شدت دلتنگی و غصه و بغض،از خونه بزنن بیرون..اونا چی؟کِی به حقشون میرسن؟
یا حقشونو بدین،یا عشقشونو..اونا بجز یه بالش و هندزفری و دیوارِ اتاقشون،هیچی ندارن..یا بهتره بگم هیچکی ندارن..شاید مسخره باشه،اما دیدم دخترایی رو که از فرط تنهایی و دلتنگی،دیوار و کردن محرم اسرارشون و غمخوارشون..کم نیستن از این دخترا..از اینا که روزی۱۰۰بار میمیرن و زنده میشن..از اینا که شبا تا حد مرگ گریه میکنن،اما صبح که میشه،یجوری رفتار میکنن که انگار نه انگار دیشب در حال مردن بودن..کاش ینفر پیدا شه دخترا رو آروم کنه..کاش حداقل بتونن با خیابونا درد دل کنن..و هزاران کاشِ دیگه..
#زینب_صفوی
حال و روز خیلیامونه..چجوری میشه نجات پیدا کرد از این حال و هوا؟
چجوری میشه که دیگه به عکسای مخاطبش نگاه نکنه؟
زمونه یجوری شده که حتی اگه بخوای یکیو از دم فراموش کنی،حتی اگه همه ی خاطره هاشو از جلوی چشمات برداری،همه ی موجودات دست به دست هم میدن تا بیارنش جلوی چشمات..همه ی آدما رو اون می بینی..حتی همه ی مغازه ها میشن به اسم اون..کاش یه آپشن وجود داشت که بشه حداقل واس ۱ ساعت بعضیا رو فراموش کرد..حداقل ۱ ساعت به چشای لعنتیِ بعضیا فکر نکرد..به اینکه خدا چقد وقت گذاشته تا بعضیا رو خلق کنه و ما رو عاشقِ اونا کنه..عاشق که چه عرض کنم..مجنون،دیوونه،روانی..شهر پر شده از این دیوونه ها که به یادِ مخاطبشون،کل شهرو پیاده قدم می زنن..اما این مختص پسراست..پس دخترا چی؟اونایی که نمیتونن نصفه شب از شدت دلتنگی و غصه و بغض،از خونه بزنن بیرون..اونا چی؟کِی به حقشون میرسن؟
یا حقشونو بدین،یا عشقشونو..اونا بجز یه بالش و هندزفری و دیوارِ اتاقشون،هیچی ندارن..یا بهتره بگم هیچکی ندارن..شاید مسخره باشه،اما دیدم دخترایی رو که از فرط تنهایی و دلتنگی،دیوار و کردن محرم اسرارشون و غمخوارشون..کم نیستن از این دخترا..از اینا که روزی۱۰۰بار میمیرن و زنده میشن..از اینا که شبا تا حد مرگ گریه میکنن،اما صبح که میشه،یجوری رفتار میکنن که انگار نه انگار دیشب در حال مردن بودن..کاش ینفر پیدا شه دخترا رو آروم کنه..کاش حداقل بتونن با خیابونا درد دل کنن..و هزاران کاشِ دیگه..
#زینب_صفوی
۸.۵k
۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.