ترمه ای تنیده ام

ترمه ای تنیده ام
پنجاه و چند رج
با نقشه ی نقشی خیال انگیر
منِ او
پایین به بالا
به چشمهایش رسیده ام
حیرانم
و مویِ نخیِ پریشان
چهل گیس بافته شود
با شعری سپید در حاشیه

نیشِ عقربه اگر مهلت نداد
او بیاید
باقی من را زندگی کند
و خودش را تمام
آخرین تن پوش
در میهمانی آسمان
هم آغوش
دیدگاه ها (۲)

نیمکتی ک قلبش درد

تلنگررررر

یه کوه نوردی یهویی

کوهنوردی وآتش بازی جاتون خالی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط