خدایا

خــــــــــدایا...
غرورم را شڪستم...
نجابتم ڪہ نشڪست...
شڪست؟
اشڪهایم ریخت...
حیایم ڪہ نریخت...
ریخت؟
گفتم دوســـتت دارم...
دوستی ڪہ
نخواستم...
خواستم؟
خواستم....
در دلم میخواندمش
میخواستمش...
تا ابد...
هرزگی ڪہ نڪردم...ڪردم؟

چیزے درونم منجمد شد...
او ڪہ ندید...
دید؟
هق هق ها را ڪہ
نشنید...
شنید؟
خواستم بداند و
به حرمت غرور شڪسته
سڪوت ڪند...
فقط خــــــــــواند....
..فقط دیـــــد...
فقط رفــــــت
دیدگاه ها (۳)

❌متنی ساده ولی سنگییین❌ پیش اقا امام زمان بودم....... اقا دا...

تو وَ مرگخیلی شبیه هـم هستیدهرچند با دو فعل متناقضتو با رفتن...

زندگی منیعنیشیب خط گردنتوقتیبه پهنای شانه ات می رسدیعنیرگ بر...

دلم از داغ نامردی؛ نسیمی سرد میخواهدمیان قحطی مرهم؛ دلی هم د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط