نمی شود تو خدای من باشی

نمی شود تو خدای من باشی
و حضور دیگری خلوت خیالم را بر هم زند
نمی شود تو جانبخش من باشی
و انبوه دردهای درهم تنیده جانم را بكاهد
نمی شود تو عاشق من باشی
و عشق در نگاه و كلام من جاری نباشد
نمی شود تو آفریدگار من باشی
و بودنم از خاطر خوبت فراموش شود
نمی شود تو هواخواه من باشی
و من در هوای بی كسی پرسه زنم
نمی شود تو گشاینده ی هر در باشی
و درهای امید به روی دلم بسته باشند
نمی شود مهرت تضمین اجابت باشد
و دعاهای من در میانه ی راه گم شوند
نمی شود تو بینای نادیده ها باشی
و احوال پریشان و عیانم از تو پنهان بماند
نمی شود شنوای سكوت باشی
و فریادهای بلندم به گوشت نرسد
نمی شود،هرگز چنین نمی شود
مگر آنكه فاصله بسیار باشد
نه از سمت تو...از سوی من
شاید گم شده ام
نه در بزرگی تو...در حقارت خودم
كاش پیدا شوم
نه در غربت خودم ... در آشنایی حضور تو !
دیدگاه ها (۴)

اينم يه پست باحال. خوشبختی یعنی :هوای توی گل فروشی؛خاروندن ر...

- خدایا جای تو هرگزدر جان من خالی نیستنه در لحظه های پر شَرم...

خدا آن حس زیبایی است که در تاریکی صحرا زمانی که هراس مرگ مید...

- رنج هست،مرگ هست،اندوه جدایی هست،اماآرامش نیزهست،شادی هست،خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط