خود ندانم چه خطایی کردم

خود ندانم چه خطایی کردم
که ز من رشته الفت بگسست

در دلش جایی اگر بود مـرا
پس چرا دیده ز دیدارم بست

هر کجا می‌نگرم باز هم اوست
که به چشمان تـرم خیره شـده

درد عشقست که با حسرت و سوز
بر دل پُـر شرَرَم چیره شـده 

تا لبی بر لب من می‌لغزد
می‌کِشم آه که کاش این او بود

کاش این لب که مرا می‌بوسد
 لب سوزنده آن بدخو بود 

در ببندید و بگویید که من
جز از او همه کس بگسستم

کس اگر گفت چرا ؟ باکم نیست
فاش گویید که عاشق هستم . . .

#فـروغ_فرخزاد
دیدگاه ها (۲)

این نشانِ بدایتِ عشق استهیچ کس در نهایتَش نرسید..#مولانا #قر...

آدم وقتی کسی را دوست دارددلش یک سنگ صبور می‌خواهددلش می‌خواه...

آخه تو چجوری میری ولی میمونیبیچارت میشم تو هوایه بارونیمونده...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط