فیک کور پارت۲۹
ا/ت:خواهش میکنم.
ا/ت و بقیه میرن توی انباری و اونجا اب پاکی رو میبنن و برمیدارن و صدای گریه هم قطع میشه و یه نور سفیدروشن میشه اکتور بازی با یه گیرم ترسناک وایساده بود و یهو به سمت ا/ت و بقیه بر میگرده و ا/ت جیغ میزنه.
ا/ت داد میزنه:چرا انقدر این اکتورش ترسناکه!
جیمین:نترس یه ادمه با یه عالمه گیرم.
که یهو اکتوره به سمت جیمین میره.
جیمین:غلط کردمممم.
وی و ار ام و جین و شوگامیرن بیرون و در انباریو روی جیمینو ا/ت قفل میکنن.
ا/ت:هی درو باز کنید نباید بزاریم مارو بگیره اینجوری این برنده میشه...هی!
جیمین:دلش کن ما باهم این بازی رو میبریم.
جیمین دست ا/تو میگیره و باهم توی اون انباری میدونن و اکتور بازی هم پشت سر اونا میدوه.
جیمین:حالا تا کی باید اینجوری بدوییم؟
ا/ت:نمیدونم.
جیمین:خوبه اخه دارم حالت طعوع میگیرم.
ا/ت:به فکری دارم این اب که اب معمولیه تو همین دویدنا من یهو برمیگردم و میریزم روش.
جیمین:باشه.
ا/ت در حال دویدن برمیگرده و ابو میرزه روی سرش.
ا/ت:اخ ببخشید گیرمت پاک شد.
اکتور:نه ایرادی نداره...اخ چشام.
ا/ت:حالا ما بردیم؟
اکتور:اره ولی لطفا توی اتاق فرار ها دیگه اینجوری بازی نکنید.
جیمین:مرسی.
اکتور بازی درو باز میکنه و باا/ت و جیمین میره بیرون.
وی:ای وای این چرا این شکلی شده؟
ا/ت:قعضیش طولانیه.
جیمین:اره دیگه بهتره بریم خونه.
ا/ت:شام چی؟البته من میل ندارم،غیر از اونم انقدر دویدم که حوصله ی بیرونو ندارم.
ار ام:ماهم شام نمیخوریم،خسته ایم بریم خونه.(منظور از خونه مخفیگاه هستش.)
لایک🏠
ا/ت و بقیه میرن توی انباری و اونجا اب پاکی رو میبنن و برمیدارن و صدای گریه هم قطع میشه و یه نور سفیدروشن میشه اکتور بازی با یه گیرم ترسناک وایساده بود و یهو به سمت ا/ت و بقیه بر میگرده و ا/ت جیغ میزنه.
ا/ت داد میزنه:چرا انقدر این اکتورش ترسناکه!
جیمین:نترس یه ادمه با یه عالمه گیرم.
که یهو اکتوره به سمت جیمین میره.
جیمین:غلط کردمممم.
وی و ار ام و جین و شوگامیرن بیرون و در انباریو روی جیمینو ا/ت قفل میکنن.
ا/ت:هی درو باز کنید نباید بزاریم مارو بگیره اینجوری این برنده میشه...هی!
جیمین:دلش کن ما باهم این بازی رو میبریم.
جیمین دست ا/تو میگیره و باهم توی اون انباری میدونن و اکتور بازی هم پشت سر اونا میدوه.
جیمین:حالا تا کی باید اینجوری بدوییم؟
ا/ت:نمیدونم.
جیمین:خوبه اخه دارم حالت طعوع میگیرم.
ا/ت:به فکری دارم این اب که اب معمولیه تو همین دویدنا من یهو برمیگردم و میریزم روش.
جیمین:باشه.
ا/ت در حال دویدن برمیگرده و ابو میرزه روی سرش.
ا/ت:اخ ببخشید گیرمت پاک شد.
اکتور:نه ایرادی نداره...اخ چشام.
ا/ت:حالا ما بردیم؟
اکتور:اره ولی لطفا توی اتاق فرار ها دیگه اینجوری بازی نکنید.
جیمین:مرسی.
اکتور بازی درو باز میکنه و باا/ت و جیمین میره بیرون.
وی:ای وای این چرا این شکلی شده؟
ا/ت:قعضیش طولانیه.
جیمین:اره دیگه بهتره بریم خونه.
ا/ت:شام چی؟البته من میل ندارم،غیر از اونم انقدر دویدم که حوصله ی بیرونو ندارم.
ار ام:ماهم شام نمیخوریم،خسته ایم بریم خونه.(منظور از خونه مخفیگاه هستش.)
لایک🏠
۳.۶k
۰۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.