آدمها تنها یک بار عاشق میشوند...
آدمها تنها یک بار عاشق میشوند...
بعد از آن به دنبالِ نفرِ قبلی هستند در بعدی ها
زل میزنند توی چشم هایتان و فکر میکنند
برق چشمان این کجا و آن کجا...
به خنده ات می اندازند و در ذهنشان
تصویری جان میگیرد و زیرِ لب میگویند:
لعنتی هیچ کس مثلِ تو نمیخندد...
دست هایت را میگیرند و
ولیعصر را بالا و پایین میکنند
و دائم در حال اندازه کردن هستند
که نه دست های فلانی
برای دست های من ساخته شده بود
نه این دست های وصله ی ناجور...
در یک شبِ نزدیک به انتهای پاییز
در یک کوچه خلوت لب هایت را میبوسند
و به طعم لبان دیگری و ضربان قلبشان
هنگام بوسیدنِ آن اولی فکر میکنند...
آدم ها یک بار عمیقا عاشق میشوند،
عشق چیزی نیست که دوباره به وجود بیاید...
دست کسیکه فکر میکنید حستان
به او عشق است را محکم بگیرید
زمان که بگذرد، از دستش که بدهید
تنها چاره کارتان بغل کردن زانوهایتان
روی تختِ خوابِ یک نفر است
و حسرت برای ساده باختنِ کسی که عشق بوده
آدمها تنها یک بار عاشق میشوند...
بعد از آن به دنبالِ نفرِ قبلی هستند در بعدی ها
زل میزنند توی چشم هایتان و فکر میکنند
برق چشمان این کجا و آن کجا...
به خنده ات می اندازند و در ذهنشان
تصویری جان میگیرد و زیرِ لب میگویند:
لعنتی هیچ کس مثلِ تو نمیخندد...
دست هایت را میگیرند و
ولیعصر را بالا و پایین میکنند
و دائم در حال اندازه کردن هستند
که نه دست های فلانی
برای دست های من ساخته شده بود
نه این دست های وصله ی ناجور...
در یک شبِ نزدیک به انتهای پاییز
در یک کوچه خلوت لب هایت را میبوسند
و به طعم لبان دیگری و ضربان قلبشان
هنگام بوسیدنِ آن اولی فکر میکنند...
آدم ها یک بار عمیقا عاشق میشوند،
عشق چیزی نیست که دوباره به وجود بیاید...
دست کسیکه فکر میکنید حستان
به او عشق است را محکم بگیرید
زمان که بگذرد، از دستش که بدهید
تنها چاره کارتان بغل کردن زانوهایتان
روی تختِ خوابِ یک نفر است
و حسرت برای ساده باختنِ کسی که عشق بوده
۸.۶k
۲۴ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.