دختر ایل!
دختر ایل!
دخترایل! یادگار زیبای سرزمین من! اگرچه دیگرصدای لالایی تو،در دل شبهای خشک وسرد صحرا نمی آید،اما هنوز صدای زمزمه های شبانه تو بامن است.اگرایل نیست،توهستی. هنوز می توانم همه ی اصالت های فراموش شده را لمس کنم چون توهستی، چون صدای نفس های تو درکنار من زمزمه های عاشقانه ی ایل سرمی دهد. اگرچه دیگر پیر ایل ازعشق وجوانی اش برای جوانان سخن نمی راند،اما هنوز نوشته های من عشق تورا درلوح سفید به تفسیر نشسته است. توخواهی ماند چون هنوز اصالت نمرده است.پس درحسرت آن روزها خواهم گریست وبه یادآن، دسته گلی ازمیخک رابه گردنم خواهم آویخت تابرای همیشه بوی ایل را، بوی یکرنگی را احساس کنم،تاعطر وصداقت نفس های مهربان دخترایل را در بطن وجود خود احساس کرده ونام مقدسش را لابه لای سجّاده ی عشق وایمانم بپرستم
دخترایل! یادگار زیبای سرزمین من! اگرچه دیگرصدای لالایی تو،در دل شبهای خشک وسرد صحرا نمی آید،اما هنوز صدای زمزمه های شبانه تو بامن است.اگرایل نیست،توهستی. هنوز می توانم همه ی اصالت های فراموش شده را لمس کنم چون توهستی، چون صدای نفس های تو درکنار من زمزمه های عاشقانه ی ایل سرمی دهد. اگرچه دیگر پیر ایل ازعشق وجوانی اش برای جوانان سخن نمی راند،اما هنوز نوشته های من عشق تورا درلوح سفید به تفسیر نشسته است. توخواهی ماند چون هنوز اصالت نمرده است.پس درحسرت آن روزها خواهم گریست وبه یادآن، دسته گلی ازمیخک رابه گردنم خواهم آویخت تابرای همیشه بوی ایل را، بوی یکرنگی را احساس کنم،تاعطر وصداقت نفس های مهربان دخترایل را در بطن وجود خود احساس کرده ونام مقدسش را لابه لای سجّاده ی عشق وایمانم بپرستم
۱.۵k
۱۰ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.