رفته بودش همسرم با پول من

رفته بودش همسرم با پول من
سالن زیبائیِ خیلی خفن!

بود رنگ موی او سبز و بنفش!
ارتفاع کله اش همچون درفش!

ابروانش رنگِ نارنجیِ مات!
گودی چشمان او شکل دونات!

پشت پلکش تا حدودی صورتی!
خط چشمانش عجیب و خط خطی!

ناخن دستش چو خون‌آشام بود!
صبح رفت و وقتی آمد شام بود!

ابتدا با دیدنش رنگم پرید
روی من شد مثل موهایم سفید!

گفت: من هستم زنت از من نترس!
مثل آن کودک که می ترسد ز درس!

گفتمش: « حالا شما باز آمدی
با هزاران عشوه و ناز آمدی

شام را آماده کن تا این شکم
اندکی راحت شود از رنج و غم »

گفت: « پررو گشته ای عالیجناب!
از محل پاشو بخر نان و کباب »

گفتم: « عابربانک من دست شماست
پس بده آن را که گیرم نان و ماست »

گفت: « عابر بانک تو خالی شده!
صرف این آرایش عالی شده!»

گفتمش: « کل حقوق بنده را
قسط وام هفته ی آینده را

بهر آرایش به سالن داده ای؟
واقعا ای زن که خیلی ساده ای »

ناگهان با کفشِ خود زد بر سرم
گشنگی و تشنگی شد برطرف
دیدگاه ها (۵)

#پاول_دوروف مدیر تلگرام: دولت ایران حتی یک بایت اطلاعات شخصی...

دانلود آهنگ زندگی از بیژن مرتضوی♫♫ زندگی خوب و بدش به کام ما...

گل برات آورده ام تا دلت را ببرم جان ، به پایت میگذارم ...

دیشب شوهرش دادندتا خود روز رقصیدند،الزاماً مردان جدا از زنان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط