📝
📝
#یادداشت_میهمان
جوانمردی زنده است
محمد هادی صحرایی
سالیانی مردم منتظر ماندند همانگونه که در تبلیغات انتخاباتی شنیدند که گفته شد «آنقدر رونق اقتصادی ایجاد شود و درآمد سرشار در اختیار مردم قرار گیرد که دیگر به یارانه 45 هزار تومان نیاز نداشته باشند» محقق شود که نشد...تنها مردم دیدند که عدهای دولتی برای دریافت یک هواپیما چنان در شور و شادی غرق شدهاند و توصیفاتی میکنند که گویی این هواپیما با هوش و بازوی ایرانی و با حمایت دولت ساخته شده است. مسئولان چنان بر صندلی و جعبه هواپیما دست میکشیدند و دیوارهاش را لمس میکردند و از بوی نوی آن میگفتند که گویی تاکنون ...، بماند.
...تجهیز ناوگان هوایی کار نیکویی است به شرطی که عزت کارگر و مهندس ایرانی حفظ شود و به غیرت مردم برنخورد.
...پنجشنبه گذشته بود که ...ساختمانی قدیمی که به گفته برخی قدیمیترین نماد بناهای مدرن در ایران بود... در مدت چند ساعت، به تلی از سیمان و آهن و آوار تبدیل شد...وتوانست جوانمردانی را از مردم بگیرد که هر کدامشان کیمیای دوران خود بودند.
...گویی مردم ایران دائماً باید در صحنه ارزشها بمانند که اینگونه پیدرپی پیک جوانمردی و مروت به newان میآید که سستیشان را گیرد...مردم ایران به مرور میبینند که هر صنفی از آنان الگوهایی دارد که اخلاق جامعه را زنده نگه میدارد و شمع عاشقی را در میان مردمان روشن نگه میدارد و عطر زندگی میپراکند.
...اینان مایه مباهاتند همانگونه که جنگلبانان شهید و گمنام و مرزداران غیور و شهید مایه افتخارند....
...و این مردم مدیرانی میخواهند که قبل از اداره کردن امور، مسئول باشند و پاسخگو و مسئولیتپذیر. پاکدست باشند و در مقابل ناپاکی، قاطع و بیاغماض...
...وقتی که ایران بر کمربند زلزله نشسته است، میتوان ایمنسازی را اینگونه که به شوخی گرفته شده است، جدی نگرفت و به آمارهای کاغذی و ساختگی دلخوش بود؟ آیا میتوان در ساخت و سازها، نوسازی و مقاومسازی بافتها و بناهای فرسوده، تعریض خیابانها، تمرکززدایی از تهران و مرکز، برخورد با اهمالکاریها، چشمپوشی از تخلفات و عوض کردن قوانین شهرسازی با پرداخت جریمهها به جای قلع و اصلاح بنا، آنگونه که الان سهلانگاری میشود، بیخیال بود؟...
به نظر میرسد با فروریختن پلاسکو باید قالبهای فکری و فرسودهای که مانع انجام صحیح و وجدانی کارها و امور میشود نیز فرو ریزد و این حادثه تلخ، خواب شیرین را پریشان کند و مسئولان را به اتحاد و چارهاندیشی مدبرانه، صادقانه و به دور از ملاحظات تبلیغاتی برساند و به جای ایجاد و ترویج دغدغههای لوکس و وارداتی، حس انجام امور زیربنایی را در مسئولان ایجاد نماید.
عبرت دیگر آن است که در این اتفاق ناگوار، انتظار بود که در مقابل تأثر سادهدلانه برخی که در جریان انفجارات و اتفاقات پاریس و لندن، شمع در دست گرفتند و گرد هم جمع شدند و یا روزنامه دولتی را سوگوار نمایاندند، کسانی از آنها نیز با مردم ایران همدردی میکردند و تجمعی مینمودند و شمعی میافروختند.
از کدخدای باهوشی که زمانی به فارسی پیام نوروزی میداد و کری بازیگوشی که در جریان مذاکرات برای تسلیت وفات مادر رئیسجمهور به اتاق ایران آمده بود و 1+5 و خانم موگرینی و ... که جوانمردی و خیری نرسید.
#یادداشت_میهمان
جوانمردی زنده است
محمد هادی صحرایی
سالیانی مردم منتظر ماندند همانگونه که در تبلیغات انتخاباتی شنیدند که گفته شد «آنقدر رونق اقتصادی ایجاد شود و درآمد سرشار در اختیار مردم قرار گیرد که دیگر به یارانه 45 هزار تومان نیاز نداشته باشند» محقق شود که نشد...تنها مردم دیدند که عدهای دولتی برای دریافت یک هواپیما چنان در شور و شادی غرق شدهاند و توصیفاتی میکنند که گویی این هواپیما با هوش و بازوی ایرانی و با حمایت دولت ساخته شده است. مسئولان چنان بر صندلی و جعبه هواپیما دست میکشیدند و دیوارهاش را لمس میکردند و از بوی نوی آن میگفتند که گویی تاکنون ...، بماند.
...تجهیز ناوگان هوایی کار نیکویی است به شرطی که عزت کارگر و مهندس ایرانی حفظ شود و به غیرت مردم برنخورد.
...پنجشنبه گذشته بود که ...ساختمانی قدیمی که به گفته برخی قدیمیترین نماد بناهای مدرن در ایران بود... در مدت چند ساعت، به تلی از سیمان و آهن و آوار تبدیل شد...وتوانست جوانمردانی را از مردم بگیرد که هر کدامشان کیمیای دوران خود بودند.
...گویی مردم ایران دائماً باید در صحنه ارزشها بمانند که اینگونه پیدرپی پیک جوانمردی و مروت به newان میآید که سستیشان را گیرد...مردم ایران به مرور میبینند که هر صنفی از آنان الگوهایی دارد که اخلاق جامعه را زنده نگه میدارد و شمع عاشقی را در میان مردمان روشن نگه میدارد و عطر زندگی میپراکند.
...اینان مایه مباهاتند همانگونه که جنگلبانان شهید و گمنام و مرزداران غیور و شهید مایه افتخارند....
...و این مردم مدیرانی میخواهند که قبل از اداره کردن امور، مسئول باشند و پاسخگو و مسئولیتپذیر. پاکدست باشند و در مقابل ناپاکی، قاطع و بیاغماض...
...وقتی که ایران بر کمربند زلزله نشسته است، میتوان ایمنسازی را اینگونه که به شوخی گرفته شده است، جدی نگرفت و به آمارهای کاغذی و ساختگی دلخوش بود؟ آیا میتوان در ساخت و سازها، نوسازی و مقاومسازی بافتها و بناهای فرسوده، تعریض خیابانها، تمرکززدایی از تهران و مرکز، برخورد با اهمالکاریها، چشمپوشی از تخلفات و عوض کردن قوانین شهرسازی با پرداخت جریمهها به جای قلع و اصلاح بنا، آنگونه که الان سهلانگاری میشود، بیخیال بود؟...
به نظر میرسد با فروریختن پلاسکو باید قالبهای فکری و فرسودهای که مانع انجام صحیح و وجدانی کارها و امور میشود نیز فرو ریزد و این حادثه تلخ، خواب شیرین را پریشان کند و مسئولان را به اتحاد و چارهاندیشی مدبرانه، صادقانه و به دور از ملاحظات تبلیغاتی برساند و به جای ایجاد و ترویج دغدغههای لوکس و وارداتی، حس انجام امور زیربنایی را در مسئولان ایجاد نماید.
عبرت دیگر آن است که در این اتفاق ناگوار، انتظار بود که در مقابل تأثر سادهدلانه برخی که در جریان انفجارات و اتفاقات پاریس و لندن، شمع در دست گرفتند و گرد هم جمع شدند و یا روزنامه دولتی را سوگوار نمایاندند، کسانی از آنها نیز با مردم ایران همدردی میکردند و تجمعی مینمودند و شمعی میافروختند.
از کدخدای باهوشی که زمانی به فارسی پیام نوروزی میداد و کری بازیگوشی که در جریان مذاکرات برای تسلیت وفات مادر رئیسجمهور به اتاق ایران آمده بود و 1+5 و خانم موگرینی و ... که جوانمردی و خیری نرسید.
۳۰۷
۰۶ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.