کاش آدمها خسته می شدند از بد بودن

کاش آدمها خسته می شدند از بد بودن….
آنوقت بساط چای و شیرینی را بر میداشتیم…
میرفتیم تا گسترده ترین سایه ای که سراغ داشتیم
روبروی هم می نشستیم
و صدای خنده مان تمام دشت را سر شوق می آورد.
دیدگاه ها (۱)

ﺗﻮ ﺟﺰﻳﺮﻩ ﺁﺩﻡ ﺧﻮﺍﺭﺍ...ﻳﮑﻲ ﺭﻓﺖ ﮐﻠﻪ ﭘﺰﻱ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﻣﻐﺰ ﺩﺍﺩ،ﮐﻠﻪ ﭘﺰﻩ ﮔ...

برای برآوردن آرزوهایت روی هیچ کس غیرخودت حساب نکن!دیگران دنب...

نام:وقتی پسر داییت بود و بعد از ۱۵ سال دیدیش پارت:۷جیمین:این...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط