میگن زمانی که گاندی میخواست خودشو به جلسه ای برسونه که قر
میگن زمانی که گاندی میخواست خودشو به جلسه ای برسونه که قرار بود اونجا از حق ملتش در برابر انگلیسی ها دفاع کنه به قطار دیر میرسه و قطار در حال حرکت بوده که مجبور میشه دنبال قطار بدوه بالاخره به قطار میرسه و سوار میشه...
اما یک لنگه کفشش از پاش در میاد و میفته کنار ریل و خودش اون یکی لنگه رو هم میندازه...
وقتی میرسه به مقصد و وارد جلسه میشه تمام حضار به گاندی پابرهنه میخندن و یکی از انگلیسی ها میگه:
آقای گاندی کفشهایتان کو؟
نکنه با پای برهنه میخواین از حقوق ملتتون دفاع کنید؟!
مجددا همه خنده ی بلند و طولانی سر دادند...
و گاندی با نگاهی آرام و لبخندی بر لب آنها را نظاره میکرد...
وقتی خنده ی آنها تمام شد گاندی گفت:
وقتی به علت تاخیر بدنبال قطار میدویدم تا به اینجا برسم یک لنگه کفشم از پایم در آمد و من آن یکی لنگه را نیز درآوردم و نزدیک لنگه ی دیگر انداختم،که اگر پابرهنه ای پیدایشان کرد یک جفت کفش داشته باشد نه یک لنگه...
سکوت مرگباری سالن را فراگرفت...
" این است معنای انسانیت "
__________________
https://telegram.me/mehrbanbash
#گاندی
#ماهاتما_گاندی
#استعمار
#روباه_پیر
اما یک لنگه کفشش از پاش در میاد و میفته کنار ریل و خودش اون یکی لنگه رو هم میندازه...
وقتی میرسه به مقصد و وارد جلسه میشه تمام حضار به گاندی پابرهنه میخندن و یکی از انگلیسی ها میگه:
آقای گاندی کفشهایتان کو؟
نکنه با پای برهنه میخواین از حقوق ملتتون دفاع کنید؟!
مجددا همه خنده ی بلند و طولانی سر دادند...
و گاندی با نگاهی آرام و لبخندی بر لب آنها را نظاره میکرد...
وقتی خنده ی آنها تمام شد گاندی گفت:
وقتی به علت تاخیر بدنبال قطار میدویدم تا به اینجا برسم یک لنگه کفشم از پایم در آمد و من آن یکی لنگه را نیز درآوردم و نزدیک لنگه ی دیگر انداختم،که اگر پابرهنه ای پیدایشان کرد یک جفت کفش داشته باشد نه یک لنگه...
سکوت مرگباری سالن را فراگرفت...
" این است معنای انسانیت "
__________________
https://telegram.me/mehrbanbash
#گاندی
#ماهاتما_گاندی
#استعمار
#روباه_پیر
۸۰۹
۰۲ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.